آغار کار نقدنویسی کاووسی در مجله «روشنفکر» به صاحب امتیازی رحمت مصطفوی و سردبیری ناصر خدایار بود. نخستین نقد هوشنگ کاووسی بر روی فیلم «لغزش» نوشته شد. کارگردان این فیلم پیش از آن فیلمی با نام «ولگرد» ساخته بود و در تبلیغات فیلم نوشته شده بود: «لغزش؛ دومین اثر کارگردان فیلم ولگرد». عنوان نقد هوشنگ کاووسی بر این فیلم نیز چنین بود: «دومین لغزش کارگردان فیلم ولگرد». این نقد با استقبال خوانندگان روبهرو شد و گفته شد که یک بحث تحلیلی و فنی سینمایی همراه با طنز در حال تکوین است. این نقدنویسی به دلیل شروع کارگردانی فیلم «ماجرای زندگی» برای مدتی ادامه نیافت.
هوشنگ کاووسی نقدنویسی و تحلیل فیلم را که از میانههای دهه ۱۳۳۰ و پس از بازگشت به ایران آغاز کرده بود، در کنار فعالیتهای فیلمسازی ادامه میداد. او در کنار نوشتن نقدهای سینمایی در مجلات معتبر آن سالها همچون مجله فردوسی، خود نیز مجلهای را با عنوان «هنر و سینما» منتشر کرد. «هنر و سینما» تنها دربردارندهٔ مطالب سینمایی نبود، بلکه مطالب ادبی، علمی و فنی هم در آن دیده میشد. به گفته هوشنگ کاووسی مخاطبان «هنر و سینما» مردم سینمادوستی بودند که انتظارات دیگری جز دانستن سینما هم داشتند. ظاهر مجله نیز در میان مجلات آن روز در ایران از نظر صفحهبندی و کاربرد «سفید» و کلیشه لببر نوآوریهایی داشت. نمونههای آن در کلاس روزنامهنگاری دانشکده علوم ارتباطات نشان داده میشد و از کاووسی نیز برای تدریس آشنایی با وسایل ارتباط تصویری دعوت به عمل آمد. افزون بر آن، کاووسی در دانشکده هنرهای دراماتیک که به مدیریت دکتر مهدی فروغ توسط وزارت فرهنگ و هنر گشایش یافته بود، واحدهای سینمایی با گرایشهای فنی، هنری و تاریخی را تدریس میکرد.
آنطور که هوشنگ کاووسی گفته است، از آن زمان به بعد و با توجه به تجربیات و مشاهداتی که از سینمای مرسوم آن دوره ایران به دست آورده بود، دیگر وسوسهٔ چندانی برای فیلمسازی نداشت و عمده توان خود را صرف نقدنویسی، تدریس و ساخت فیلمهای مستند مینمود. ناآشنایی تهیهکنندگان با اصول پایه سینما از بزرگترین موانع ادامه فعالیت او در مقام کارگردان بود. تنها فیلم بلند سینمایی که او در دهه ۱۳۴۰ کارگردانی کرد، «خانه کنار دریا» بود که خود تهیهکنندگی آن را بر عهده داشت.
پیدایش تعریف فیلمفارسی
واژه «فیلمفارسی» که در این دوره به یکی از مهمترین و کلیدیترین واژههای رایج در گفتمان انتقادی فیلم در ایران تبدیل میشود، نخستین بار توسط هوشنگ کاووسی در اوایل دهه ۱۳۴۰ استفاده شد و به سرعت به پرکاربردترین اصطلاح غیر ترجمهای ادبیات سینمایی ایران بدل شد. کاووسی برای پافشاری بر ماهیت خاص این واژه و تحمیل معنای مورد نظرش، آن را به شکل سرهم مینوشت. او با چسباندن واژه «فیلم» به واژه «فارسی» و خلق واژه ابداعی «فیلمفارسی»، به سینمایی اشاره میکرد که به زعم او نه فیلم بود و نه فارسی بلکه ملغمهای از این دو بود.کاووسی در این باره گفته است:
«اصولاً مرکبنویسی همیشه معنای ثالثی را بهوجود میآورد. مثلاً وقتی میگوییم گلاب، این کلمه هم گل است و هم آب. اما جدا نمینویسیم چون میشود گل آب. پس این ترکیب یک معنای ثالث است که هم گل است و هم آب ولی در عین حال نه گل است و نه آب. فیلمفارسی هم چنین ترکیبی است: فیلمفارسی هم فیلم بود و هم فارسی اما در عین حال نه فیلم بود و نه فارسی.»
کاووسی در توضیح نشانههای فیلمفارسی گفته بود:
«آن فیلمها نه فرم داشتند، نه ساختار و نه قصه. اصلاً به همین دلیل به آنها میگفتم فیلمفارسی... فرانسویها به این نوع فیلمها میگویند crotte-de-bic یعنی مدفوع بز یا اگر بخواهند احترام قائل شوند میگویند navet یعنی شلغم.»
همچنین در مقالهای تحت عنوان «حرفهای ماقبل آخر»، تعریف خود از «فیلمفارسی» را روشنتر بیان میکند:
«میگوییم در سینمای کنونی دو دسته فیلم ساخته میشود: فیلمفارسی و فیلم ایرانی. فیلمفارسی به آن دسته از آحاد سینمایی گفته میشود که در مجموعه تکنیک و ساختمان سینمایی آن و در پرداخت و پیشبرد یک داستان، غلطهای فاحش دستوری و املایی و انشایی دیده میشود. بنابراین اگر حدی برای یک نقطه صفر ارزشی در سینما قائل گردیم، این فیلمها به علت تکنیک ناقص بیانی و ساختمان فرمی و مضمونی خود در زیر این حد واقع میگردند و به این جهت آنها را «زیرفیلم» مینامیم و این اصطلاح از ما نیست بلکه از انگلیسیهاست (under movies). در ایران این دو نوع سینما کاملاً مشخص است، تماشاگرانش مشخصاند، فیلمسازانش مشخصاند و نویسندگان آن نیز... پیدایش یک سینمای خوب در کشورهای در حال توسعه، خطری است برای سینمای بیارزش و «زیرفیلمسازی» موجود.»
بر اساس این تعریف و دستهبندی، آن دسته از فیلمهای سینمای ایران که در ساخت آنها از شیوههای قراردادی و کلیشهای سینمای تجاری هند، عرب و ترکیه استفاده میشد، جملگی در رده فیلمفارسی طبقهبندی میشدند. کاووسی در نقدهای آتشین خود بر این فیلمها، از مخاطبان خود میخواست که از دیدن اینگونه فیلمها پرهیز کنند.
کاووسی جریان سینمایی که از اواخر دهه ۱۳۴۰ آغاز شد و به «موج نوی سینمای ایران» معروف شد را نیز رد میکند و به رسمیت نمیشناسد. او عقیده دارد که در سینمای ایران موج کهنهای نبوده که بعد از آن موج نو ایجاد شود. او در همان زمان منتقد فیلم قیصر بود و عقیده داشت آنچه به نام موج نوی سینمای ایران مطرح شده با جریانی که فرانسوا تروفو و دوستاناش در فرانسه به راه انداختند فرق دارد. (منبع)
**
متولد ۷ خرداد ۱۳۰۱
درگذشت ۲ فروردین ۱۳۹۲
زمینه فعالیت : کارگردان، منتقد فیلم
سالهای فعالیت ۱۳۳۲ تا ۱۳۹۲
**
فیلمشناسی
کارگردان
ماجرای زندگی (۱۳۳۴، ناتمام)
هفده روز به اعدام (۱۳۳۵)
وقتی که آفتاب غروب میکند (۱۳۳۸، ناتمام)
خانه کنار دریا (۱۳۴۸)
نویسنده فیلمنامه
هفده روز به اعدام (۱۳۳۵)
وقتی که آفتاب غروب میکند (۱۳۳۸)
خانه کنار دریا (۱۳۴۸)
بازیگر
تار عنکبوت (۱۳۴۲)
بیتا (۱۳۵۱)
فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکتر هوشنگ کاووسی درمجلهٔ فردوسی برای سینمای عامهپسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم گنج قارون است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفههایی همچون داستانپردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کابارهای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشقهای غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره. این فیلمها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته میشدند. کاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» کاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران که از دورهی شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل کوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر میکرد ایجاد کند... او اصرار میکرد که فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود که میخواست از بههمآمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه کند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژهی «فیلمفارسی» سینمایی را هدف میگرفت که بهزعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزهای نچسب از این دو بود.
*------------*
اما هر فیلم قبل از انقلابی را نمیتوان به فیلمفارسی اختصاص داد . و کلیه ی آن فیلمها را بی محتوی خواند . باید ابتدا درک درستی از آن فیلم ، کارگردان ، داستان فیلم ، و صحنه های اجرایی فیلم و حتی باید به چرا ساخته شدن و مفهومی که فیلم میخواهد به آن برسد را بشناسیم و بعد اگر آن فیلم فاقد این شرایط بود باید گفت آن فیلم فیلمفارسی است.
کارگردانان آگاهی که در شرایط پیش از انقلاب با جو بازار فروش فیلم های تجاری و پرفروش پیش نمیرفتند اندک بودند. و فیلمهایی ساختند با محتوایی ژرف و عمیق که موضوعات فیلمهایشان از دل جامعه و مشکلات مردم بیرون می آمد . مثل فیلم خشت و آینه ابراهیم گلستان ، آرامش در حضور دیگران استاد ناصر تقوایی ، فیلم گاو داریوش مهرجویی و روایت فیلم شب قوزی فرخ غفاری از داستانهای هزار و یک شب ، فیلم های پرویز کیمیاوی ، سهراب شهید اخوان ثالث ، که فیلم هایی متفاوت بودند . و حتی میتوان به فیلمهای زنده یاد علی حاتمی اشاره کرد که فیلم هایش از دل داستانها ، روایت ها ، و آداب و رسوم کهن ایرانی بیرون می آمدند. همچون فیلم حسن کچل ، طوقی ، باباشمل ، خواستگار ... و سریال به یادماندنی و زیبای هزاردستان.
پس بهتر است پیش از گفتن و برچسب زدن نام فیلمفارسی به یک فیلم ابتدا به درک درستی از کلیت فیلم برسیم ، بعد بگوییم که فلان فیلم فیلمفارسی است.
البته باید گفت فیلمفارسی فقط به فیلم های قبل از انقلاب نیز تعلق ندارد در همین دوره و زمانه خودمان هم هستند اندک فیلمهای تجاری و عامه پسند که میتوان به آنها فیلمفارسی گفت .